سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هزار برابر ِ صد در صد با کلیشه شکنی موافقم.
کلیشه می شکنیم. الله اکبر...
 پنج شنبه 87 فروردین 15 , ساعت 2:30 عصر |[ پیام]
از علی پرسیدم؛ گفت نود سال دیگه. یعنی میشه؟

 پنج شنبه 87 فروردین 15 , ساعت 1:39 عصر |[ پیام]
آدم وقتی احساس می کنه قلبش سنگین شده و همین الانه که منفجر بشه، چی باید بنویسه؟ کسی می دونه؟

 پنج شنبه 87 فروردین 15 , ساعت 1:38 عصر |[ پیام]
یاد دو سه روزی که توی مشهد بودیم به خیر. توی ماشین که می نشستیم، رسما بیچاره بودم؛ چپ، راست، دور بزنید لطفا، نه! اینکه یه طرفه ست بابا، و از این جور حرفا...

 پنج شنبه 87 فروردین 15 , ساعت 1:29 عصر |[ پیام]
دلم برای گفتن یه «دلم می خواد...» حسابی تنگ شده. خیلی وقته یه دلم می خواد حسابی نگفته م.

 پنج شنبه 87 فروردین 15 , ساعت 1:25 عصر |[ پیام]
این روزها چه سوت و کورم. این روزها چه بیهوده ام. می روند این روزها

 پنج شنبه 87 فروردین 15 , ساعت 1:21 عصر |[ پیام]
بعضی روزها آن قدر آرام می شوند که می ترسی خوابت ببرد. بعضی روزها ان قدر وحشی اند که گویی می خواهند تا پایان شب به باد دهند تو را.
 پنج شنبه 87 فروردین 15 , ساعت 1:18 عصر |[ پیام]
میگما اگه این جا مدیر داشت می گفتیم یک نویسنده ی مترجم هم ثبت نام کنن. نوشته های خارجکی رو اگه کسی برامون می ترجمید خوب میشدا:)
 پنج شنبه 87 فروردین 15 , ساعت 12:58 عصر |[ پیام]
آخرین لحظه که دیدم چمدانش را بست
گفتم انگار که هنگام خداحافظی
 اَست
کاسه‏ای آب و یک شاخه‏ی گل بردم زود
کاسه‏ی آب که از دست من افتاد و شکست...

 پنج شنبه 87 فروردین 15 , ساعت 11:29 صبح |[ پیام]

I"m not a smart man...
But I know what love is.


 پنج شنبه 87 فروردین 15 , ساعت 2:31 صبح |[ پیام]
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >