سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نوشته با نوشته خیلی فرق داره. همون موضوع هستا ولی داره با یه لحن دیگه میگه!
 شنبه 87 خرداد 25 , ساعت 2:8 صبح |[ پیام]

گفتم دوست دارم مثل شما بشم.
گفت من دوست داشتم نیوتن بشم این شدم. تو چی میشی؟


 شنبه 87 خرداد 25 , ساعت 2:7 صبح |[ پیام]
نمیشه. به خدا نمیشه بهش گفت: به شما ربطی نداره!
 شنبه 87 خرداد 25 , ساعت 1:20 صبح |[ پیام]
خودم خیلی از این حرفا شنیده بودم از اوشون، سنگ پای قزوین و این چیزا. ولی دیگه در مورد دوستم طاقتم تاب شد.
 شنبه 87 خرداد 25 , ساعت 1:11 صبح |[ پیام]

یحتمل تلفن زنگیده:دی!


 شنبه 87 خرداد 25 , ساعت 1:11 صبح |[ پیام]
ولی نه! اونم نیست.
 شنبه 87 خرداد 25 , ساعت 1:11 صبح |[ پیام]
وقتی داشت اون روز اون حرفا رو بهم می گفت و بغض گلوشو بد جور گرفته، باید هم حساب طرف رو رسید.
 شنبه 87 خرداد 25 , ساعت 1:9 صبح |[ پیام]
نه اتفاقا اصلا هم اونجوری نیستم(گول زدنو این چیزا دیگه) ولی رسیدن به جواب درست و منطقی واجب از خوابهای بیهودست!
 شنبه 87 خرداد 25 , ساعت 1:7 صبح |[ پیام]
حالا حالاها باید منتظر ماند!
 شنبه 87 خرداد 25 , ساعت 1:7 صبح |[ پیام]

آخه کی مجبورت کرده که با این وضع بیای اینجا باینکی؟


 شنبه 87 خرداد 25 , ساعت 1:6 صبح |[ پیام]
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >