ولی اینو همیشه یادت باشه....
ببین عزیز، تو یه روز می یایی، یه روز هم باید بری....ولی خیلی حواست رو جمع کنه که بدونی داری چه کار می کنی توی اون مدتی که می مونی و داری...آره..همون..همون...
ببین عزیز، تو یه روز می یایی، یه روز هم باید بری....ولی خیلی حواست رو جمع کنه که بدونی داری چه کار می کنی توی اون مدتی که می مونی و داری...آره..همون..همون...
جمعه 86 دی 7
, ساعت 12:18 صبح |[ پیام]
آره شیرینه دیگه.....
و خیلی هم خوبه که یادت باشه که آره بابا، تو همون بنده ای هستی که در مثلا فلان سال پیش در چنین روزی خیلی پاک و معصومانه به این دنیای...آمدی...ولی الان در همین روز با روحی سرشار از گناه....وای....شاید....
جمعه 86 دی 7
, ساعت 12:13 صبح |[ پیام]
به به....تاریخ شد هفتمه دی....دیگه چی از این بهتر...
شد همون تاریخی که بنده قدم های مبارکم رو بر این زمین خاکی نهادم(البته هنوز زود بود واسه راه افتادن)
خب تولد هم روزه خوبیه دیگه....یه جورایی شیرینه....
شد همون تاریخی که بنده قدم های مبارکم رو بر این زمین خاکی نهادم(البته هنوز زود بود واسه راه افتادن)
خب تولد هم روزه خوبیه دیگه....یه جورایی شیرینه....
جمعه 86 دی 7
, ساعت 12:11 صبح |[ پیام]
خب آره دیگه....
وقتی میگم مزاحم نشو و برو بابا کار دارم...این یعنی چی؟ ها....
آهان..خودت بهتر می دونی دیگه...مگه نه؟؟!!
وقتی میگم مزاحم نشو و برو بابا کار دارم...این یعنی چی؟ ها....
آهان..خودت بهتر می دونی دیگه...مگه نه؟؟!!
جمعه 86 دی 7
, ساعت 12:8 صبح |[ پیام]
خواب دیده بود امام از خواب بیدارش کرده بود و دستش رو گرفته و بردتش مزار شهدا.
هر وقت این خوابش رو تعریف میکنه چشمهاش خیس میشن.
خوش به حالش.
جمعه 86 دی 7
, ساعت 12:7 صبح |[ پیام]
آدما بعضی وقتا یه چیزایی می شنون که براشون خیلی گرون تموم میشه که...ای بابا این بوده....این بوده که این حرف رو زده....نمی دونم باید با اون طرف چه کار کرد....
آدم میخواد بگیره ....هیچی...هیچی...(سانسور می فرماییم)!
آدم میخواد بگیره ....هیچی...هیچی...(سانسور می فرماییم)!
جمعه 86 دی 7
, ساعت 12:2 صبح |[ پیام]
خب ببین عزیزم....تو باید در این مواقع بشینی درست فکر کنی....
بی گدار هم به آب نزنی....وقتی درست فکر کنی و تصمیم بگیری و بعد حرفت رو بزنی، می بینی چه قدر خوب داره کارها پیش میره....آنقدر خوب که حتی توی خواب هم نمی بینی.اینـــــــــــــــــــــــــــــــــــه. مااینیم دیگه!!!
پنج شنبه 86 دی 6
, ساعت 11:48 عصر |[ پیام]
وایییییییییی، وقتی گیر می افتی توی یک موضوع که نه، راهه پس داری و نه راهه پیش....
خب....حالا باید چه کار کرد؟؟؟
خب....حالا باید چه کار کرد؟؟؟
پنج شنبه 86 دی 6
, ساعت 11:39 عصر |[ پیام]
بعضی وقتا حسرت می خورم به آدمایی که می بینم، اینقدر دلشون بزرگه و این همه سخاوت دارند و به راحتی از اشتباه های بزرگ بنده های جایزالخطا( البته گاهی اوقات عمدا) می گذرند.
پنج شنبه 86 دی 6
, ساعت 11:33 عصر |[ پیام]